کد مطلب:166426 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:275

پای بندی حسین به صلح حسن
از آنجا كه هدف نگارنده در این نوشتار، بیان همه ادوار زندگی حسین (ع) نیست، بدون هیچگونه مقدمه چینی خاطر خوانندگان عزیز را به این مطلب جلب می نمایم كه حسین (ع) در روزگار امامت امام مجتبی (ع) نه به عنوان یك برادر و پشتیبان، بلكه به عنوان پیروی صادق، در كنار برادر بود و رهبری او را ارج می نهاد و حركتهای اصلاح طلبانه وی را می ستود، او بیش از دیگران به موقعیت و مقام امامت در جامعه اسلامی آگاه بود و نیك می دانست كه اگر چه خود همه شرایط ملاكهای رهبری را داراست، اما چون شخص لایق دیگری عهده دار این مقام است، می بایست سكوت اختیار كند و مطیع و منقاد و تسلیم اوامر او باشد. [1] .

از اینرو نه تنها در زمان حیات امام حسن (ع) بلكه حتی پس از شهادت آن حضرت، پیمان امام مجبتی (ع) با معاویه را محترم می شمرد و با آنكه شیعیان عراق طی نامه ای خلع معاویه را از او خواستار شدند و بیعت خود را به وی اعلام داشتند ولی حسین (ع) هرگز نپذیرفت و پاسخ نوشت:


عهد و پیمانی را كه با معاویه بسته شده است را نمی تواند نقض كند و ناگزیر باید تأمل نماید تا عمر معاویه به سر آید. [2] .

آورده اند كه: چون خبر رحلت امام حسن (ع) به كوفه رسید، بزرگان ایشان گرد آمدند و نامه تسلیت برای امام حسین (ع) نوشتند.

جعدة بن هبیرة بن ابی وهب كه از همگان در دوستی و محبت صمیمی تر بود، چنین نوشت:

«اما بعد، شیعیان شما كه این جایند مشتاق شمایند و جانهایشان هوای تو دارد و هیچكس را با تو برابر و هم سنگ نمی دانند و همگی به صحت و صوا بدید رأی برادرت در تأخیر جنگ پی برده اند و می دانند كه شما نسبت به دشمنان خشن و سخت گیری، اگر دوست داری كه خلافت را در دست گیری پیش ما بیا، كه ما جان خود را برای فداكاری تا حد مرگ آماده كرده ایم».

اما حسین ضمن اظهار پای بندی به قرارداد امام مجتبی (ع) در پاسخ آنها نوشت: خدایتان رحمت فرماید! بر زمین بچسبید و در خانه ها كمین كنید و تا هنگامی كه معاویه زنده است از اینكه مورد بدگمانی قرار بگیرید پرهیز نمایید، اگر خداوند برای او چیزی پیش آورد و من زنده بودم اندیشه خود را برای شما خواهم نوشت. [3] .


[1] درباره موقعيت و مقام امامت، آثار حديثي و كلامي بسيار از ديرباز تا كنون نگاشته شده كه حتي ذكر نام آنها كتابي مستقل را طلب مي كند، خوشبتانه دوست فاضل ما، آقاي عبدالجبار الرفاعي، از پژوهشگران عراقي مقيم ايران، كتابنامه مفصل تحت عنوان: «الامامه» (تعريف بمصادر الامامه في التراث الشيعي) گردآوري كرده اند، كه در شماره هاي پياپي مجله «تراثنا» به چاپ رسيده است. ولي آنچه درباره مبناي سكوت حسين (ع) به هنگام امامت حسن (ع) آورده ايم مبتني است بر احاديث كتاب الحجة كافي، به ويژه حديث نخست از باب «ان الارض لا تخلوا من حجة».

لازم به يادآوري است:

تا زماني كه امام پيشين رحلت نكرده، امام پس از او به امر خدا مأمور به تسليم و اتباع است، مسأله اين نيست كه في المثل لياقت و درايت را تشخيص مي دهد و از اين باب ساكت مي ماند. البته كار امام به دليل عصمت او كلا عين حكمت و صلاح و مرضي خداست و بدون اذن خدا از امام و پيغمبر سخني يا فعلي يا تقريري صادر نمي شود، مسأله اصلي اين است كه هر يك از امامان دوازده گانه قيام يا قعودشان به امر خدا و عهدي از پيغمبر (ص) بوده است نه اينكه بر اساس تروي و تظني و تشخيص حدسي از پيش خود تصميم مي گرفتند.

[2] ارشاد، ص 200. انساب الاشراف، ج 3، ص 150.

[3] اخبار الطوال، ص 222. انساب الاشراف، ج 3، ص 152.